بهشت و جهنم .... بودن یا نبودن ...مسئله این است
می گویند " بهشت هر قوم متناسب با فرهنگ و سطح زندگی آن قوم می باشد ."
آیا تا بحال به بهشت وعده داده شده به مسلمین و مسلمات توجه کرده اید ..... ؟

سایه خنک ، آب روان ، میوه های بهشتی ، شیر و عسل و البته حوری و غلمان های زیبا روی ... اینها تمام آرزوی عرب در دوران صدر اسلام بوده که مشخصا به موقعیت جغرافیایی آن منطقه شدیداً مرتبط است . برای جا افتادن موضوع تصور کنید که یک فرانسوی را قرار است مسلمان کنیم و به او مزایای مسلمان شدن و اجر و پاداش های دنیوی و اخروی را متذکر شویم . باید به او بگویم که اگر مسلمان شدی به بهشت خواهی رفت و در آنجا از نعمات بهشتی بهره مند خواهی شد ! و آنجا شیر و عسل و حوری و سایه و ملاقه معروف در انتظار شماست .
در این صورت آیا آن فرانسوی ما را مجنون فرض نخواهد کرد ؟ وقتی تمامی این نعمات بهشتی یک درصد نعمتهایی که در حال حاضر برخوردارند ، نیست ( فرانسویان بیش از 400 نوع پنیر برای صبحانه دارند ! )

در پاسخ به ایرادات بالا مذهبیون بعد از دادن حکم ارتداد به شما !! و اندکی سر بریدن و پوست کندن شما ، خواهند گفت که :
" این نعمات بهشتی ، مادی نیستند و با این نعمت های زوال پذیر دنیوی اصلاً قابل قیاس نیستند ."

در پاسخ باید گفت که اگر این نعمات مادی نیستند و به جهان معنویت و روح و ... اطلاق می شود ، پس روح ما چه احتیاجی به خوردن و آشامیدن و آمیزش با حوریان دارد ؟ تازه تمام این اعمال ، اعمالی مادی است . در جهان ماده است که خوردن و لذت بردن و احساس خنکی هوا و غیره ... معنی می پذیرد .
اما اگر این قضایا مادی است و اعتقاد بر این است که جسد ما هم بر انگیخته خواهد شد و بعد از حیات دوباره از این نعمات بهره خواهیم برد ، باید گفت که : تمام ماده در این کائنات آدرس مشخص دارد . آدرس بهشت و حهنم که در آنجا این قضایای مادی صورت می گیرد کجاست ؟
بسیار شنیده ایم که می گویند بهشت و جهنم در بالا قرار دارند . درسته ؟ اما آیا تا کنون اندیشیده اید که بالا تا زمانی معنی دارد که روی زمین قرار گرفته ایم . به محض خروج از مدار زمین دیگر بالا معنی ندارد و در اینصورت ما در بیکران هستی قرار گرفته ایم که ابتدا و انتها و بالا و پائین آن قابل تصور نیست !!!!
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
بحث حیاتی مغالطات
برای اینکه مطلبی عاری از مغلطه باشد باید 2 شرط زیر صادق باشد .
1- به لحاظ منطق کلامی استدلال آن درست باشد .
2- آن مطلب در حیطه تجارب ما باشد و قابل اثبات توسط ما


بحث مغالطات ، بحثی بسیار بسیار مهم می باشد که اهمیت آن از آنجایی نشئت می گیرد که بوسیله همین مغالطات ، سودجویان و فرصت طلبان توانسته اند به اهداف پلید خود برسند . بر هیچ روشن بینی پوشیده نیست که علت العلل عقب ماندگی ملت ما از سایر ملل پیشرفته "عدم آگاهی" عامه مردم ما در طول تاریخ بوده است . ساده تر اینکه دشمنان تاریخی ما با دور نگه داشتن عامه مردم از حقایق تاریخی و همچنین وقایع روز ، اذهان مردم را انباشته از افکار موهوم و خرافی نمودند و اعتقاداتی که تاریخ مصرف آنها سالها پیش فرا رسیده بود ، بعنوان دین و معنویت و مایه رستگاری جا زدند .

این دشمنان تاریخی بقول استاد مشیری دو بنگاه شیخ و شحنه می باشند .

به دلایل بالا سعی دارم انواع مغالطات زبانی یا LOGICAL FALESY را در اینجا متذکر شوم که برای اولین بار در برنامه سرزمین جاوید و توسط استاد بهرام مشیری عنوان شدند . این مغالطات عبارتند از :

مغلطه حمله به شخص :
بجای بررسی مطلب و سخن ، شخصیت گوینده را کوبیدن
مثال : اون یهودیه رو میگی یا اون توده ایه رو میگی اون که ....

مغلطه تشبث به آتوریته :
اگر بجای بررسی منطقی سخن فقط بسنده کنیم که فلان شخص دارای آتوریته این سخن را گفته یا نوشته باشد . مثل اینکه بگوییم که : حاج آقا فلان گفته یا بگوییم علامه بهمان فرموده که ...

مغلطه تشبث به باورها:
اینکه با استناد به باورها بخواهیم درستی سخن و مطلبی را اثبات کنیم .

مغلطه تشبث به کردار موجود در جامعه :
آنچه در جامعه رایج باشد را صحیح انگاشتن

مغلطه مربوط به نتیجه یک عمل :
اینکه ما نتیجه یک عمل را ملاک درستی آن عمل یا آن سخن بدانیم .یعنی اگر نتیجه عمل بد باشد ، عمل را غلط و اگر نتیجه عمل خوب باشد عمل را صحیح بپنداریم .
مثال 1 : بدلیل اینکه مردن و نیست شدن پدیده ای ناراحت کننده و وحشتناک می باشد به این نتیجه برسیم که از حکمت بالغه بدور است که کاری کند که نیست شدن در بر داشته باشد پس ما بعد از مرگ به جهان دیگری می رویم و حیات ابدی داریم ! .
در این زمینه قابل ذکر است که تمای ل انسان به حیات همیشه باعث شده که حیات پس از مرگ را بسیار آسانتر بپذیرد تا اینکه بپذیرد بعد از مرگ هیچ حیاتی وجود ندارد .
مثال 2 : اینکه بگویم اگر رژیمی از بمب اتم استفاده کند عواقب و نتایج بسیار سهمگین دارد و باعث مرگ میلیونها انسان خواهد شد ، پس نتیجه گیری کنیم که این عمل بعید و انجام نشدنی است . در صورتی که این کار شدنی میباشد کما اینکه قبلا هم انجام شده است .

مغلطه تشبث به احساسات :
این مغلطه از رایجترین مغالطات است که هم در سطح دولتها و هم در سطح خانواده ها به وفور صورت می گیرد .
مثال آن هم اینکه مادر و پدری با متذکر شدن زحمات و کوششهای که در رشد و پرورش فرزند خود داشته اند سعی کنند نظر او در تصمیم گیری های حیاتی اش را مطابق میل خود تغییر دهند .

مغلطه تشبث به ترس

مغلطه تشبث به تملق

مغلطه تشبث به نو بودن و تازگی :
یعنی اینکه هر پدیده جدید بواسطه نو بودن و تازگی ، صحیح بوده و پدیده قدیم آن ناصحیح و صد البته بلعکس آن هم صادق است یعنی هر چیز قدیم را کلاسیک و صاحب امتیاز بدانیم و هر پدیده نو را بی ارزش . ملاک باید گوهره کار و فحوی کلام باشد و بس .

مغلطه تشبث به محبوبیت یک عقیده در جامعه :
این استدلال که بگویم " همه این را می گویند پس درست است" صحیح نمی باشد . کما اینکه بجز گالیله همه می گفتند که زمین مسطح و ثابت است . اما گالیله با استناد به شواهد و تجربیات علمی و عملی خود نشان داد که عقیده "همه" در این باره نادرست بود .

مغلطه تشبث به تمسخر :
اینکه بجای نقد سخن شخص، با مورد تمسخر گذاشتن ویژگی یا ویزگیهایی از او سعی در رد سخن او داشته باشند . مثال اینکه بگویند : اون کچله رو میگی ... اون افغانیه رو میگی ، اون که ...

مغلطه تشبث به سنت ها :
در لابلای اعتقادات سنتی ما (و به قول استاد "توبره" ما) که از والدین به ما ارث رسیده ، هم سنتهای خوب می توان پیدا کرد هم آشغالهای متعفن فکری که به سنت مبدل شده اند . می بایست با دقت بسیار و حساسیت بالا، سنتهای متعفن را یکی یکی از توبره خود خارج کنیم .

مغلطه متوصل شدن به خود سوال ( Begin Of Question )
این مغلطه یکی از مهمترین مغالطاتی است که با توصل به خود سوال ، نتیجه را در سوال مطرح می کنند. مانند این مغلطه :
یهودیان را باید کشت .
چرا باید کشت ؟
چون تو کتاب آمده
از کجا می دانید که کتاب درست گفته ؟
چون خدا گفته
از کجا می دانید خدا گفته ؟
بخاطر اینکه تو کتاب نوشته .. !!!!

مغلطه طرح ادعا و اثبات از طرف مقابل :
مثال بارز این مغلطه مثال ملا نصرالدین است و میخش . ملا میخش را در زمین کوبید و گفت اینجا وسط زمین است . گفتند چطور این حرف را اثبات می کنی؟ گفت باور ندارید .. بروید متر کنید .!!!
ملا خود متر نکرده بود اما ادعایی را مطرح کرد و ثابت کردنش را به عهده دیگران گذاشت.

مغلطه خلط کردن علت و معلول ( خلط مبحث)
بطور مثال اینکه بگوییم که علت براندازی رژیم گذشته و اسقرار رژیم فعلی و به تبع آن ظلمو ستمی که بر ملت رفته و تاراجی که از میهن شده ، جوانان و مبارزان سیاسی اول انقلاب بوده . اعم از توده ایها و مجاهدین و اسلامیون و ملیون و غیره ... پس اینها باعث فلاکت ملت ما شدند .این یک مغلطه است زیرا :
اینها خود معلول بوده اند . علت اصلی نبودن آزادی اندیشه و بیان عقیده بود . اگر جامعه آن زمان از لحاظ فکری و عقیدتی باز بود و جوانان آزادانه ابراز عقیده می توانستند بکنند . نیازی به فعالیت های زیر زمینی و استفاده از تفنگ و سیانور و .. پیش نمی آمد .


مغلطه قمارباز :
یعنی اینکه بگوئیم چون خیلی وقت گذشته و اتفاق مورد نظر ما رخ نداده است پس اکنون حتما وقت آن فرا رسیده است و آن اتفاق رخ خواهد داد .مثل آن قماربازی که بعد از چند دور ناکامی استدلال کند که الان دیگه وقشه و این دفعه قرعه بنام من خواهد افتاد .
مثال دیگر اینکه بگوئیم که بعد از اینهمه تلاش این ملت برای رهایی و بدست آوردن آزادی و شکست های هرباره ، این بار دیگه وقتشه !! این رژیم خود بخود نابود خواهد شد .
ناگفته پیداست که این استدلال غلط است و نیل به هر هدف والایی برای ملت ، نیاز به پرداخت هزینه و بذل کوشش و تلاش یکایک آحاد آن ملت دارد .

مغلطه عمومیت دادن عجولانه (تعمیم جزء به کل):
اینکه ما با مشاهده یک موضوع بدون مطالعه و بررسی آماری عوامل ، یک نتیجه گیری عجولانه بگیریم مثال اینکه بگویم تمام ایرانی ها دروغگو هستند ! یا اینکه با مشاهده یک جنایت توسط یک سیاهپوست استدلال کنیم تمام سیاهپوستان قاتل و جانی هستند .

مغلطه تشبث به علم :
اینکه با استناد به یک مطلب علمی سعی شود عقیده و نظری موهوم را اثبات کرد .
مثال آن هم قضیه اثبات روح و امام زمان و سایر پدیده هایی که قابل مشاهده نیستند توسط آیت ا... مطهری در یکی از کتابهای خود که مطرح کرده اند که همانطور که حواس ما قادر به درک کردن و اثبات موج نیست اما امواج وجود دارند و از آن جمله امواج رادیویی که بدون اینکه ما با قوای ادراکی خود آنها را درک کنیم از وجود آنها استفاده می کنیم .
در جواب به این نظریه باید گفت که تمام این امواج را می توان در آزمایشگاه اثبات کرد و شدت و حدّت آنها را کاهشو افزایش داد اما ، آیا می توان روح و جن و امام زمان و سایر موهومات تراوش شده از ذهن مذهبیون (از هر دین و آئینی) را در آزمایشگاه اتبات کرد .
همینطور که مشاهده می شود ،در این نوع مغلطه با استفاده از یک پدیده علمی ، سعی در اثبات یک پدیده موهوم می شود .

تمام این اقدامات برای برانگیختن عواطف ما بوده است . چون ملت ما ملتی احساساتی با طبعی لطیف می باشد . چه اینکه 12 هزار شاعر کلاسیک داریم اما پنج نفر عاقل بزرگ نداریم . و همین لطافت طبع بوده که باعث شده کلاه سر این ملت برود . یعنی بعوض اینکه فکر کنیم ، احساسات نشان داده ایم .
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
سایت afn
ضبط شده برنامه های استاد مشیری رو می تونید از اینجا دانلود کنید . البته به اینترنت پر سرعت احتیاج دارید .
می تونید واسه سرعت بخشیدن به دانلودتون از نرم افزار flashget استفاده کنید
درتنظیمات اون قسمت کانکشن تایپ مناسب رو انتخاب کنید . (اگه lan رو انتخاب کنید جواب بهتری خواهید گرفت)
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
نقطه شروع

دیرگاهیست که خرافات و جعلیات و موهومات بخش عمده زندگی شخصی ، اجتماعی ما را تشکیل داده است و به طبع ما را رهنمون به
نا کجا آبادی کرده که الحق مصداق "سنگ رو سنگ ببند نشدن" می باشد .
گیر کار کجاست ؟ اصلا تو این بلبشو کی راست میگه کی دروغ ؟ چی رو باور کنیم چی رو نه؟ چرا این همه وقایع تاریخی و این همه واقعیتهای تاریخی تاکنون به چشم ما نمی آمدند ؟ وn تا سوال دیگه ....
چندی است مردی از جنس خود ما با روحیات و علاقاتی مثل ما ، اما با همتی مثال زدنی و دانشی بی پایان و عزمی راسخ ، پرچمدار مبارزه با جهل و خرافات شده و در این راه از بیان هر گونه واقعیتی خوف بخود راه نداده و واقعیت را فدای مصلحت نکرده است .
از همین رو و به پیروی از ایشان سعی داریم از این پس جهت روشنگری سایر دوستان و بحث در این موارد، نکات تازه و مطالب قابل بحث و پرسش های بحث برانگیز را در این تار نما مطرح سازیم .
برای شروع از این پرسش آغاز می کنیم ...
* با توجه به "هدف از رسالت پیامبران " که همانا هدایت انسانها بوده و از طرفی تمامی ادیان هم تاکید بر برابری اقوام بشری دارند حال این پرسش به میان میاید که چرا خداوند برای 9/1 میلیارد نفر انسانهای چینی و یا انسانهایی که در جنگلهای آمازون هنوز بصورت انسانهای اولیه زندگی می کنند و یا سرخپوستان امریکا هیچ پیامبری مبعوث نکرده است ؟!! .
هدایت این افراد برای خدای متعال اهمیتی نداشته است ؟
و چرا همه پیامبران اهل خاور میانه هستند؟
از 124 هزار پیامبر بغیر از این 24 الی 30 پیامبری که می شناسیم (که همه آنها بجز محمد ، از قوم یهود بودند ) بقیه کجا بودند و نشانی آنها چه بوده ؟
کدام دوره مستند تاریخی زندگی کردند ؟ !!!!!
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Blog Counter