پور سينا ونحوه نامتعارف نامگذاري دو كتاب معروفش


كمتر ايراني درس خوانده اي را سراغ مي توان داشت كه با پور سينا (ابوعلي سينا) دانشمند نامدار ايراني آشنا نباشد .
نكته اي كه قابل توجه است و از كودكي ذهن بسياري از ما رو ممكنه مشغول كرده باشه و از خود پرسيده باشيم كه چرا ايشان در نامگذاري براي دو كتاب برجسته خود دقت نكرده و نام مناسب را بعكس بر ديگري گذاشته !
اين دو كتاب قانون در مورد طب وديگري شفا درباره فلسفه است.
با بررسي و مطالعه انديشه هاي اين دانشمند (در زمينه هايي كه در مدارس آموزش نمي دادند) به نكته كار مي توان واقف شد و آن اينكه ايشان "درد واقعي" را جهالت فرهنگي - مذهبي مردم مي دانسته و دواي آن را هم بدرستي "فلسفه" تشخيص داده بود .
به همين دليل و براي همين انديشه هاي ايشان بود كه متشرعين پياپي برايش دردسر درست كرده و با تكفير ايشان ، موجب زحمت بسيار براي وي شدند .
نوشته شده در 11:32 AM توسط سیاوش
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
0 نظر از دوستان
شه غزلي از بهرام مشيري


شد رها جمله جهان از ستم استبداد
همه عالم بجز از خطه جمشيد و قباد
آه از اين خاك ستم پرور و اين مردم سست
كه در اين خاك بجز ظلم، فلك نارد ياد
ديرگاهي است كه از مظلمه شحنه و شيخ
يك دل شاد نيابي تو در اين ظلم آباد
جهل پوشيده رخ علم و سفه روي خرد
پير حكمت شده شاگرد و خرافات استاد
رفته از خاطره ها معرفت كوروش و گرد
نو به نو زنده شود مظلمه ابن زياد
جاهلان را همه اسباب بزرگي مجموع
فاضلان را همه سرمايه هستي بر باد
آنچنان زار و نزارند به دوران كين قوم
نشناسند همي گوهر داد از بيداد
آن يكي گريد بر اصغر و اين بر اكبر
آن يكي نالد بر اشتر و اين بر مقداد
وآن دگر چشم بره مانده كه تا از ظالم
عرب مرده ز چاه آيد و بستاند داد
در مقامي كه بود شيخك جاهل را كسب
از مكاني كه كند غول بيابان ارشاد
نه شگفت است كه آن قوم ز صد سال خرد
راه گم كرد و به صحراي ظِلالت افتاد
متحير مشو گر شيخ گشودست دهان
كين در كهنه مبالي است كه تاريخ گشاد
غم اين خفته يتيمان دل افلاك بسوخت
اي رفيقان چه توان كرد ؟ از اين غم فرياد
چنگ رهبر همه جا مي فشرد گردن خلق
شكر ايزد كه يكي دست وي از شانه فتاد
نوشته شده در 8:56 AM توسط سیاوش
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
0 نظر از دوستان

Blog Counter