غبار سرب دیگر برای سیمین ها




بازهم دلدادگان و منتظران آقا امام (عج ) میزان پایبندیشان را به حق و حقوق زنان نشان دادند
(قابل توجه دکتر فاطمه راکعي و سایر خواهران نسبتا روشنفکر و عمیقا مذهب زده ، زنانی که هنوز با گذشت زمان و تاریخ روشن دین مبین ، ایراد را در دولت می بینند نه در نظر صریح و روشن شرع درباره زن )
این تصاویر را بنگرید و قضاوت کنید . ببینید رفتار دژخیمان را با شاعره ای شجاع که با کهولت سن بقصد همدلی با زنان آزادیخواه که فقط مطالبه حق برابربا مردان را داشتند در این تجمع دلیرانه حاضر شده .
سروده سیمین بانوی شعر ما رو بنام غبار سرب که در دوران استبداد گذشته سروده را بدقت بخوانید . تاریخ برای بار چندم دارد برای ما تکرار می شود اما کو رستم و ابومسلم و دکتر مصدق و ستار خان و ... دریغ که خفقان چنان خوفی در دلها افکنده که اکنون که رژیم بمانند آن جلاد جوانان اصفهان ، مالاریا گرفته به حالت رعشه و صرع افتاده هیچ دلاوری نیست که شمشیر را بردارد و جلاد را از پا درآورد . کجایی نادر .....
زمین نیزار زوبینها، فضا خونین چرا باید؟
زمین و آسمان من، بدین آئین چرا باید؟
به چشمم پلكها هر دم، در شادی چرا بندد؟
ز اشكم، مخمل مژگان، بلورآجین چرا باید؟
به همّت سروریها را، اگر امكان نمی بینم،
به خواری بندگیها را، چنین تمكین چرا باید؟
نگاهم، نور در آئینهء گردون نشد، باری،
غبار خفته بر دیوار پولادین، چرا باید؟
مجال تاختن حاصل نشد، كرسی سواران را
سمندِ دولت نام آوران، چوبین چرا باید؟
ز امواج فضا، گوئی غبار سرب می ریزد
هوای زیستن، یارب چنین سنگین چرا باید؟ [...]
سخن در سینه می میرد، زبان در كام می پوسد
فغان بر لب نمی آید، خدایا، این چرا باید؟
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Blog Counter