دکتر مصدق آزاد مردی برای تمام فصول میهن


در چهاردهم اسفندماه 1345 خورشيدي ، شمع وجود آزاد مردي بخاموشي گراييد كه صفحه هايي از تاريخ پرافتخارايران زمين را با نور خويش درخشان نمود ، آزاد مردي از تبار سياوش كه سياست را بر پايه هاي اخلاق و ادب و انسانيت بنا نهاد . کسی که از جنس خود ما بود برای ما دل سوزاند و جانش را هم در راه آرمانش که همانا آزادی مردم و میهن بود ، فدا کرد . این جمله پیر روشن نهاد ما همیشه در گوش من زنگ خواهد زد که:
" تا هزار مثل من در راه آزادي جان ندهند ملت ايران هيچوقت به استقلال و آزادي نخواهد رسيد "
دریغ که این ملت قدر این بزرگ خود را ندانست . ای کاش ایشان فقط از طرف عوام(متزورانی که شعار صبح و شبشان یکی نبود ) بد می دید . بزرگترین دشمنان دکتر مصدق از طیف روشنفکرانی بودند که مواضع محکم و ملی دکتر مصدق ، عرصه را بر آنها و اربابانشان تنگ کرده بود . و شگفت انگیز تر نظریه پردازان آگاه و ظاهرا بدون غرض چون دکتر عباس میلانی هم در مصاحبه ای اشاره داشتند که اشتباهات مصدق را هم می توان یکی از علل وضعیت کنونی دانست . یعنی ایشان می توانستند با اتخاذ مواضع بهتر از وقوع چنین وضعیتی جلوگیری کنند . واقعا چه باید گفت ؟ آیا میشود که با اگر و اما تاریخ را دوباره نوشت و حدس زد ؟ آیا کمترین دست آورد دکتر محمد مصدق که همانا ملی شدن صنعت نفت و بالاترین دستاورد ایشان که همانا شناساندن مردم بعنوان قدرت واقعی و هویت بخشی به ایرانیان غربزده و عربزده و دمیدن روح تازه در کالبد میهنی که سالها زیر یوغ انواع استبداد و استعمار کمر خم کرده بود ، را می توان با کدام دستاوردی مقایسه کرد ؟ کسی که کمترین ادعایی نداشت و خالصانه و صادقانه در راه اهداف والایش جان خویش را دستمایه کرد . تفاوت ایشان با سایر روشنفکران هم عصر و غیر هم عصر خود در این بود که ایشان مرد عمل بود نه مرد حرف و ادعا .ما هم اکنون بیش از آنچه لازم باشد روشنفکر و شاعر و نویسنده و نازک طبع فرهنگ دوست آرمان طلب داریم که از قضا همه درد جامعه را هم می دانند . اما آیا مرد عمل هم به همین میزان یافت می شود ؟
حرف آخر : ای کاش به اندازه ای که فرصت طلبان (از هر طیفی) در مقاطع مختلف تاریخ معاصرمان از نام دکتر محمد مصدق سود بردند ، می شد کمی هم مام میهن از وجود آن بزرگ سود ببرد .
یادش گرامی و راهش پررهرو باد
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Blog Counter